گوشهِ امن

یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند...

گوشهِ امن

یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند...

نمیدانم اسمش را چه بگذارم...

پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ۰۳:۴۲ ق.ظ

سلام...

 

من رو میشناسید؟ که کی بودم و کجا بودم؟

از اخرین پستم باید حدودا یک ماهیی گذشته باشه..

کتاب خونده شد ولی من بخاطر اعیاد و درگیری کارای فرهنگی و رسانه ای  وقت نوشتم نداشتم ک شرمنده روی ماه #دزیره هستم...

عنوان چندتا پست و مطالبش توی ذهنم هست...

دلم نوشتن میخواد ولی کو وقت؟

بیخوابی ، پرفعالیتی، کمبود نیرو، بی مسئولیتی ، دغدغه، ایده،بدو بدو، نذر، کلیپ ، عکس،شب تا صبح بیداری، 

حاصل تک تک روزایی که نبودم و خلاصه میشه توی این کلمات...

۳ روز قراره در سایه فاطمه معصومه و مسجد جمکران باشم‌‌‌‌...

دعاگوتون هستم🌸

 

 

عنوان پست های که توی ذهنم هست؛

 

کنکور

غم و سوگ

مادر 

کار فرهنگی و دغدغه مندی

سفر

موقعیت های که روبرو شدم..

خادمی نجف

 

دلم میخواد بنویسم ولی وقت ندارم و باید کاری انجام بدم‌ و بیدار بمونم

 

  • Z.sadat. m🤍

نظرات (۲)

دشمنت شرمنده عزیزم 

خدا به وقت و زندگیت برکت بده

بنویسشون 

هرچند سختت باشه و حس کنی انرژی لازم رو نداشته باشی واسه سر و سامون دادن به منظورت

حیف ایده هاست که همینطوری از دست برن....

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی