گوشهِ امن

یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند...

گوشهِ امن

یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند...

نبود شما... رفتن من

چهارشنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۲، ۰۳:۱۱ ق.ظ

میام مینویسم

میبینم کسی نمیخونه...

نشاطی نمیمونه

خب براچی بنویسم؟

اخر یه شب همچی رو تخته میکنم و میرم

دنبال یه بستر برای نوشتن خاطزات خادمی ام.

پر از حرفم.

  • Z.sadat. m🤍

نظرات (۶)

بیان مثل بیابون شده :)))

پاسخ:
واقعا☹️

بنویس بیخیال بقیه

سلام 

خواهر چطورما نظر میذاریم 

یک ماه بعد جواب میدی ما ناراحت نمیشیم 

یا گاها جواب نمیدی 

این نشان میده ما میخوانیم :)

پاسخ:
سلام بزرگوار :)
شرمنده شما...
پستای اخر رو توی نجف گذاشتم و وقت جواب دادن نشد 
البته بگم چون با نت و سیمکارت هیئت بود استفاده شخصی نکردم و فقط اجازه ارتباط با خانواده رو داشتم :)

می‌خوانیم.

بنویس

پاسخ:
سلام..
ان شاءالله

سلام سادات جان عزیز

بنویس شما ما هستیم

پاسخ:
به به به :)))
ام فاطمه💚

سلام

فقط خواستم اعلام وجود کنم :`) 

 

می‌دونم حق میگی ولی خب واقعا سخته خیلی وقتا کامنت دادن...

پاسخ:
خوشحالم که از این که هستید  :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی