اصلا چیشد خادم شدم! شماره ۱
حدودا سه بار اومدم مطالب قبلی رو خوندم تا بفهمم چیا نوشتم!
و چه چیزای پیشم بمونه بهتره و چه چیزای گفته بشه مشکلی نداره:)
از دو سال پیش توی گروه هی تلگرامی مدح مولا میخوندیم با دوستای مجازی..
و اردات به شاه نجف زیاد شد...
تشنه و بیچاره و اواره نجف بودم..
زائر اولی هم بودیم اربعین پارسال مقدمات رفتن جور شد ولی به رفتن ختم نشد و جامونده شدیم!
من به بچه های مجازی گفتم هر جور شده باید سال بعد برم چون تا الان نرفتم نجف و کربلا و پول پس انداز میکنم که فشار مالی هم نباشه!
قصه خادم شدن از بهمن پارسال شروع شد اوجش رسید به فرودین و ارسال مدارک..
اول اردیبهشت شدم مسئول نیروی جمع اوری مدارک و ارسال فرم و جمع اوری و اکسل کردن و چاپ فرم و (بخوان هزاران کار اداری)که فدای سر آقای نجف:)
از همون اول اردیبهشت...
پروژه حرم شناسی و راهنمایی زائر هم داده شد دست استان ما!
کی باید اجراش میکرد؟
نمیدونم مسئول استان گفت از ما خواستن و گفتن با توجه اون یه نفری که دارید کار رسانه ای و ادیت انجام میده این کار رو انجام بدید(:
خب حالا یک زائر اولی رو داریم که قرار به بقیه نقشه و حرم رو یاد بده...
ولی یه نفر حرم شناس قوی کمکم میکرد!
بچه ها کاانال در جریانن :))
هفته دومش مشهد ضبط شد هفته دهمش قم هفته پانزدهش نجف🥲
اینا بیخیال!
خب بدلیل اینکه کارای سه شنبه مهدوی ما رو دیدن بودن و مخصوصا دست به کار رسانه ای ما رو من شدم به من مسئولیت رسانه خواهران اون هیئت که خادم اعزام میکنه رو دادن!
که در شرایطی پیش اومد که هم خواهران و هم برادران رو هندل کردم اونجا....
دم رفتن و مشکلات و ده روز قبلش مریض شدن و دکتر رفتن و ...
توی یکی از پست ها گفتم از دوشنبه رسیدیم به شنبه و حرکت کردیم...!
ادامه دارد...
- ۰۲/۰۶/۲۶
قبول باشه